نوشته :

مرتضی کسمائی

ویراسته :

محمد احمدی نژاد

ناشر:

برگزیده هفت سال

نوبت چاپ

1392

معماری و اقلیم:

پیوندشان بیشتر به رابطه ی نوزاد و اغوش می ماند یا نسبت هر رستنی با خاک و حریم امن وبستر بالیدن . وابستگی ای تکامل آفرین ، الهام بخش و البته، نه محدودیت زا، در این معنا آغوش خاک و اقلیم رابط حیات و سر زندگی و نبودنشان نمود میرایی است.

تجربیات معماری بومی در پهنهی جهان و آروین های آن در معماری ایران زمین نیز خودگواه و تاکیدی بر اندیشه ی فرم زدایی ملاجظات  اقلیمی در معماری است تا عاملی برمحدودیت آن یا اسارت معمار.

آموزه های معماری مدرن اما، ریکردی جز این داشت . معماری مدرن اگر چه مدعی آزادسازی معمار و معماری از قیود و محدودیت های ناشی از ملاحظات اقلیمی بود و اگر در عمل هم توانست آزادی فزون تری برای فرم به ارمغان اورد

اما با سهل انگاری ونادیده انگاشتن عوامل طراحی نزد معماران نسل های بعد این جنبش و بویژه در آنجاهایی که جنبش از آنجا سرچشمه نگرفته بود.سنتی به ودیعه گذاشته – که حاصلی جز وابستگی واقعی و بلاشرط معماری را دربرنداشت.

وابستگی صرف به فن آوری ، سوخت های فسیلی یا اتمی ، وابستگی به غیر طبیعت ، به پدیده های فناپذیر و قابل تهدید. به راستی این حد نیاز و وابستگی معماری به انرژی های غیر طبیعی تا چه حد از پیش تعریف شده و یا در حد انتظار بود.

جایگاه محیط زیست که معماری خود میتواند زاده ی آن و در شرایطی جزئی از آن باشد در فراسوی چنین روش های کجاست. غرور فن آوری و نه استفاده بهینه از آن همچون ساعقه چشم ها را بست و مغزها را فلج کرد.

چندان که بستر آن- خود طبیعت- دیگر دیده نشد. رحمت و زحمت آن هیچ یک در برآوردها وپروژه ها و اجراها همچند پشیزی به جساب نیامد. انگاه این غرور بلاهت زایید.

اهمیت تاثیر اقلیم بر معماری، انجام مطالعات و پژوهش های جامعی را در این زمینه ایجاب میکند . بویژه در کشور ما که تنوع شرایط اقلیمی در آن کاملا مشهود است. انجام تحقیقات گسترده در این زمینه امری اجتناب ناپذیر است.